splendid

wellcome to this weblog

splendid

wellcome to this weblog

درس زندگی ...

مدتی قبل در یک جکع دوستانه یک خانم ۷۰ ساله ای حضور داشت که همگی از بودن در کنارش احساس خوبی داشتند.او مرتب لبخند به لب داشت و هیچ یک از مااز گفت و گو بااو خسته نمیشد.یکی از میهمانان از او پرسید:«اگر بخواهید مهمترین درسهایی را که از زندگی گرفتید به ما بگویید آنها کدامند؟»

او با آهی پاسخ داد:

ـ خب من یاد گرفتم که مهم نیست چه اتفاقی افتاده یا اینکه امروز آن اتفاق چگونه به نظر میرسد مهم اینست که زندگی در جریان است و همه چیز میگذرد و فردا بهتر از امروز خواهد بود.

ـ یاد گرفتم از روی تعریفی که هر فرد از برخی موارد دارد میتواند به شخصیت او پی برد و از رفتاری که در قبال ۳ چیز دارد میتوان در مورد وی چیزهای زیادی فهمید و آن سه مورد اینها هستند٬یک روز بارانی-چمدان گمشده و چراغ های روشن رئی درخت کریسمس.

- من یاد گرفتم صرف نظر از ارتباط شما با والدینتان همواره دوریشان برای شما سخت خواهد و هر چقدر هم که با آنها در تضاد باشید وقتی زندگیشان به پایان میرسد میفهمید که هرگز قدرشان را ندانسته اید.

- یاد گرفتم که زندگی کردن هرگز به معنای ساختن یک زندگی نیست.

- اینکه گاهی اوقات زندگی به شما یک شانس دوباره میدهد و این شمایید که باید آنرا شناخته و به بهترین نحو مورد استفاده قرار دهید.

- اینکه در زندگی لازم نیست تا کوله باری بردارید و هرآنچه با آن روبرو میشوید در کوله پشتی بریزید بلکه گاهی اوقات لازم است برخی از چیزهایی را که برداشته اید رها کنید تا تا از زندگی و فکرتان خارج شود.

- یار گرفتم که هر زمانی با قلبی پر لز محبت و آرام تصمیم به انجام کاری گرفتم  بهترین تصمیم زندگیم را گرفته ام.

- اینکه حتی وقتی درد دارم تنها کسی نیستم که در جهان به آن درد مبتلاست.

- اینکه تمام افراد در هر شرایط و موقعیتی نیاز به محبت و دوستی ما دارند.

یاد گرفتم مردو کارهایی که ما کرده ایم فراموش میکنند٬اما احساساتی را که به آنها دادیم هرگز فراموش نخواهند کرد.

- و اینکه  هنوز چیزهای بسیاری هست که من یاد نگرفته ام!

                                                                                                  منبع:dailymail                                               

حکایت ملا نصرالدین

روزی مرد دهقانی برای ملا هدیه آورد.ملا با کمال خوشحالی آنرا گرفته و پذیرایی مفصلی از مرد دهقان کرد.روز بعد دهقان از آنجا رفت ولی چند روز دیگر مردی آمده و خود را برادر دهقان معرفی کرد.ملا از او هم پذیرایی کرد.یک هفته گذشت و باز یک روز چند نفر بخانه ملا آمدند و گفتند که همسایگان مرد دهقان میباشند.ملا مرغ را کشت و خوراکی درست کرده بآنها داد.باز هم مدتی گذشت و یک روز چند نفر دیگر بخانه ی ملا آمدند و گفتند ما همسایگان همسایگان مرد دهقان هستیم٬ملا انها را هم به خانه ی خویش آورد و یک کاسه بزرگ را پر از آب نمود و در مقابل ایشان نهاد٬دهاتی ها به به کاسه ی آب نگریستند و پرسیدند این دیگر چیست؟ملا لبخند زد و گفت:بفرمایید نوش جان کنید٬این کاسه پر از آب آب آب آبگوشت آن مرغ است.

عیدتون مبارک

میلاد مسعود باب الحوائج٬امام جواد (ع) را به تمامی شیعیان جهان اللخصوص شیعیان ایران تبریک و تحنیت عرض میکنم و همچنین سالروز ۱۳ رجب روز تولد مولود کعبه را پیشاپیش به تمامی هموطنان تبریک میگم.

happy our leader birthday Emam Javad to all of muslims around the world especially Irani and Iraqi muslims